بُکش و خوشگلم کن
هر چی خفنه مال منهبُکش و خوشگلم کن
هر چی خفنه مال منهزنان زیبا...
زنان زیبا شبیه پرنسس ها نیستند ..
شبیه واقعیتن ..
شبیه زنی که گاهی دست های خیسش را با دامنش پاک میکند،
واشک هایش را با سر آستینش ....
نه چشمان آبی دارند ..
نه ناخن هایشان همیشه لاک زده ..
نگران پاک شدن رژ لب هایشان نیستند ....
زنان زیبا زنانی هستند که خود را باور دارند و می دانند که اگر تصمیم بگیرند قادر به انجام هر کاری هستند،
درتوانایی و عزم یک زن که مسیرش را بدون تسلیم شدن در برابر موانع طی میکند، شکوه و زیبایی وجود دارد.
در زنی که اعتماد بنفسش از تجربه ها نشأت میگیرد، و می داند که میتواند به زمین بخورد، خود را بلند کند و ادامه دهد،زیبایی وجود دارد....
بانو
ﺑﺎﻧﻮ
ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻧﻤﯿﺠﻨﮕﺪ ﻧﺠﻨﮓ ....
ﭼﺮﺍ ﺍﺷﮑﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﯽ ....
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﺕ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﮐﻦ ...
تو چه گفتی سهراب؟ قایقی خواهم ساخت...
تو چه گفتی سهراب؟ قایقی خواهم ساخت...
با کدام عمر دراز؟
نوح اگر کشتی ساخت عمر خود را گذراند،
با تبر روز و شبش بر درختان افتاد،
سالیان طول کشید عاقبت اما ساخت ؛
پس بگو ای سهراب شعر نو خواهم ساخت...
بیخیال قایق،
یا که گفتی تا شقایق هست زندگی باید کرد؟
این سخن یعنی چه؟
با شقایق باشی زندگی خواهی کرد
ورنه این شعر و سخن یک خیال پوچ است ،
پس اگر میگفتی تا شقایق هست حسرتی باید خورد
جمله زیبا میشد،
تو ببخشم سهراب که اگر در شعرت نکته ای آوردم ،
انتقادی کردم
بخدا دلگیرم از تمام دنیا
از خیال و رویا
بخدا دلگیرم،
من جوانی پیرم ،
زندگی رویا نیست
زندگی پر درد است،
زندگی نامرد است...
در کنار تو...
ﺣﺲّ ﻭ ﺣﺎﻝ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺛﺎﻧﯿـﻪ ﻫﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻪ ﻫﻢ
ﺷﻮﻕ ﯾﮏ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺣﺎﺷﯿﻪ ﻫﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻪ ﻫﻢ
ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻋﺸﻖ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﻭﺭﺯﯾﺪ
ﺁﻣﺪﯼّ ﻭ ﻫﻤـﻪ ﯼ ﻓﺮﺿﯿﻪ ﻫﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻪ ﻫﻢ !
ﺭﻭﺡ ﻏﻤﮕﯿﻦِ ﺗـــﻮ ﺩﺭ ﮐﺎﻟﺒﺪﻡ ﺟﺎ ﺧﻮﺵ ﮐﺮﺩ
ﺳﺮﻓﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﻧﻈﺎﻡ ﺭﯾﻪ ﻫﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻪ ﻫﻢ
ﺩﺭ ﮐﻨـــﺎﺭ ﺗــــﻮ ﻗﺪﻡ ﻣــــﯽ ﺯﺩﻡ ﻭ ﺩﻭﺭ ﻭ ﺑـــﺮﻡ
ﭼﺸﻢ ﻫﺎ ﭘُﺮ ﺧﻮﻥ ﺷﺪ، ﻗﺮﻧﯿﻪ ﻫﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻪ ﻫﻢ
ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻏﺼﻪ ﯼ ﻣﺎ ﯾﺎﺩ ﮐﻨﺪ
ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎ ﭘــﺎﺭﻩ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺮﺛﯿﻪ ﻫﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑــﻪ ﻫﻢ
ﭘﺎﯼ ﻋﺸﻖ ﺗـــﻮ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﮐُﺸــﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ
ﺷﻬﺮ ﺍﺯ ﻭﺣﺸﺖ ﻧﺮﺥ ﺩﯾﻪ ﻫﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻪ ﻫﻢ
ﺑُﻐﺾ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺣﺴﻮﺩﺍﻥ ﺟﻬﺎﻥ ﺷﺎﺩ ﺷﺪﻧﺪ
ﺩﻟﻤﺎﻥ ﺗﻨﮓ ﺷﺪ ﻭُ ﻗﺎﻓﯿــﻪ ﻫﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻪ ﻫﻢ
جملات زیبا انتقادی
تو کجایی وقتی همسایه از سر نداری نون ِ خونه
رو از نونوا نسیه می بره ؟ احتمالن تو داری کنسرو غذای سگت رو از قفسه
فروشگاه برمیداری و چون انسان معتقدی هستی حتی به تاریخ انقضاش هم دقت
میکنی !
تو کجایی وقتی همسایه ات پول دکتر رفتن و خرید دارو نداره ؟ تو
کجایی وقتی دندون دخترک درد میکنه ولی بجای دندونپزشکی، تجویز خونگی نمک
رو دندون گذاشتن و چای قرقره کردن و ژل لیدوکایین بهش میشه و در نهایت
دندونش رو میکشن ولی پر نمیکنن ...
چ سوال احمقانه ای ... خب احتمالن اون زمان تو و سگت با هم رفتین کلینیک تخصصی تا آمپولای تقویتیش رو بزنی و چکاپش کنی !
تو کجایی وقتی
همسایه ات از درد نداری واسه چندر غاز مجبوره تو خونه مردم کلفتی کنه ؟
... هه ؛ خب معلومه تو داری مجانی کلفتی سگتو میکنی ... بله تو انسان
معتقدی هستی ...
تو کجایی وقتی
دخترک خردسال میاد تو کوچه تا با بچه ها بازی کته ولی یکی از بچه ها باهاش
درگیر میشه و موهاشو میکشه که این پیراهن منه ! تو چرا پوشیدیش ؟ و با
گریه یه خوتش برش میگردونه بله ما بزرگترین هنرمون بخشیدن لباسهای کهنه است
نه نو ؛ لابد شما داری لباس نو میخری واسه سگت تا ببریش سگ گردونی ...
تو کجایی وقتی اینهمه یتیم داریم ولی یکی پیدا نمیشه دست محبت بسرشون بکشه ؟ ببخشید یادم نبود شما یه سگ تحت تکفل داری !
بزرگی گفته : مراقب افکارت باش که گفتارت میشود، مراقب گفتارت باش که
رفتارت میشود، مراقب رفتارت باش که عادتت میشود، مراقب عادتت باش که
شخصیتت میشود، مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت میشود...
برادر
دیگه تاثیر خودشو کرده ... اخلاقامون هم سگی شده ؛ روزگارمون هم ... ما هم
سگبان شدیم و با اجازه ت تا دلت بخواد پاچه همو میگیریم ...
در روزگاری که گرگ درون با سگ برون آشتی کرده تعجبی نداره اگر آدمهایی رو ببینیم که پاپی رو از پاپا بیشتر دوست دارند ... !!!
